جدول جو
جدول جو

معنی لعل پیازی - جستجوی لغت در جدول جو

لعل پیازی
نوعی لعل خوش رنگ و گران بها که از معدنی به نام پیازک به دست می آمده، لعل پیازکی
تصویری از لعل پیازی
تصویر لعل پیازی
فرهنگ فارسی عمید
لعل پیازی
(لَ لِ)
نوعی از لعل کم رنگ. (غیاث). از انواع لعل. رجوع به لعل پیازکی شود:
اشکم از شوق توچون لعل پیازی وآنگهی
تو به طیبت مر مرا هر لحظه میگویی چو سیر.
رضی الدین نیشابوری
لغت نامه دهخدا
لعل پیازی
لال پیازی
تصویری از لعل پیازی
تصویر لعل پیازی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لعل پیازکی
تصویر لعل پیازکی
نوعی لعل خوش رنگ و گران بها که از معدنی به نام پیازک به دست می آمده، لعل پیازی برای مثال از چشم برده قاعدۀ جزع معدنی / وز لب شکسته قیمت لعل پیازکی (عجمی گرگانی - لغتنامه - پیازکی)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعل پیکانی
تصویر لعل پیکانی
لعلی که آن را به شکل پیکان تراش داده باشند
فرهنگ فارسی عمید
(لَ لِ زَ)
از انواع لعل. لعل پیازی. لعل که رنگ آن به پوست پیاز قرمزپوست ماند:
لعل پیازکی رخ من بود و زرد گشت
اشکم ز درد اوست چو لعل پیازکی.
لؤلوئی (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی).
رجوع به لعل بدخشی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ لِ پَ / پِ)
نوعی از لعل باشد که بر شکل و هیأت پیکان است. لعلی که آن را به شکل پیکان تراشیده باشند و زنان از آن گوشواره سازند. (غیاث). لعلی را گویند که به اندام پیکان باشد و از آن گوشواره کنند. (برهان) :
به خون ساده ماند اشک و خاک سوده دارد رخ
مگر رخ نعل پیکان است و اشکم لعل پیکانی.
خاقانی.
خدنگ غنچه با پیکان شده جفت
به پیکان لعل پیکانی همی سفت.
نظامی.
درون پردۀ گل غنچه بین که میسازد
ز بهر دیدۀ خصم تو لعل پیکانی.
حافظ.
جراحتهای چشم از اشک خونین کی شود بهتر
خراش دیده افزون میشود از لعل پیکانی.
ابوطالب کلیم (از آنندراج).
وحدت (؟) طبعم چو آید بر سر مشاطگی
غنچۀ پژمرده دل را لعل پیکانی کند.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لعل پیازکی
تصویر لعل پیازکی
لال پیازکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل طرازی
تصویر لعل طرازی
آرایش چیزی بوسیله لعل، آفرینش لعل
فرهنگ لغت هوشیار